شناخت اعداد
عنوان کتاب : مبانی ریاضیات عرفانی
فلسفه اعداد
Principle of theosophical mathematics
مؤلف : استاد علی اکبر خانجانی
تاریخ تألیف :1371
تعداد صفحه:11
برای دانلود رایگان کتاب مبانی ریاضیات عرفانی کلیک کنید.
اعداد حقیقی (کیفی)
اعداد بر دو نوع هستند :
اعداد حقیقی و اعداد حقوقی . اعداد حقیقی کمّی نیستند یعنی حسابی نیستند .
یعنی عدد 2 مساوی با 1+1 نیست و یا مثلاً عدد 6 ناشی از 2×3 نیست و یا حاصل 3÷ 18 نیست . اعدادی که این چنین در جمع و تفریق یا ضرب و تقسیم نسبت به یکدیگر بدست می آیند اعداد حقوقی هستند و قرارداری و اعتباری می باشند و واقعیّت مستقل و هویّتی منحصر بفرد ندارند . اعداد هر یک بایستی به تنهائی و مستقل از هر عدد دیگری بررسی و تعریف گردد و صفات آن معلوم گردد و آنگاه صفات مشترک بین اعداد حاصل آید .
اعداد حقیقی اعدادی مجرّد و فلسفی نیستند بلکه درست بعکس اعدادی واقعی هستند و بیانگر واقعیّت های جهان عینی و مادّی و یا جهان درونی و معنائی هستند . اعداد حقیقی بیانگر کیفیّت موجودات هستند : موجودات مادّی یا معنوی . اعداد حقیقی ارقامی کیفی می باشند .
هر چیزی که وجود دارد و وجودش برای انسان یا در عالم حواس و یا بواسطۀ دریافتهای ذهنی و یا قلبی ملموس و مسلّم است یک واحد است یعنی 1 است .
چیزی بنام سیب یک موجود است از عالم میوه . درخت واحدی از نباتی است . نباتات خود واحدی از حیات است . ایثار یک واحد اخلاقی است . خوشحالی یک واحد احوالی از حالات بشر است . ریاضیات یک بیان واحد خاص است .
عالم هستی کلّ یک واحد کلّ است
عالم هستی کلّ یک واحد کلّ است و خدا یک موجود فراگیر و محیط و محاط در همۀ واحدهاست . هر واحدی مکرّر است .
مثلاً میلیونها واحد سیب یا درخت یا بشر وجود دارد .
فقط خدا تنها واحدی است که مکرّر و نمونه ندارد و یکِ مطلق است و موجب یکتائی و بروز احدیّت در عالم هستی شده است و حافظ احدیّت است و احدیّت هر چیزی همان هویّت و وجود منحصر بفرد آن چیز است .
یکِ فراوان و فراوان یگانه
و این توصیف به آن دلیل نیست که نگارنده به خدا ایمان دارد و او را یک مطلق می داند . بلکه حواس ما به تنهائی و جدای از عقل و دل ما آشکارا روند این یک های کثیر هر واحد را و نیز روند متّحد این واحدها را در سمت واحدی قلیل تر می یابد و سمت این اتّحادیۀ واحدها را ، بسوی یک واحد کامل و تنها می بیند .
مثلاً بی نهایت ذراتِ در آرایشی متحد و یگانه تشکیل اتم را می دهند که یک واحد است . و هر جرمی باز از میلیونها و میلیاردها اتم در آرایش ملکولی خاص بوجود آمده که یک جرم واحدی را می سازد و باز مجموعۀ هماهنگ و وحدتی اجرام یک کره را می سازند که موجودی واحد است و باز مجموعۀ چندین کره در نظمی واحد یک منظومه را و مجموعۀ متحد و یگانه ای از هزاران منظومه یک کهکشان واحدی را می سازند که از قانونی واحد و شکل و حرکتی واحد برخوردار است .
مجموعۀ هزاران کهکشان در نظمی واحد و شکل و حرکتی واحد هستی واحدی را می سازند بنام کائنات .
این مثال را می توان در طریق مشابهی در عالم حیات نیز مشاهده نمود .
هم به لحاظ شکل و جرم و هم به لحاظ محتوی و معنا این امر همواره صدق می کند .
یعنی جهان از ذرّات و اجسام واحدی درست شده است که در معنائی واحد بسمت واحدی در حرکت است . هم در جنبۀ انقباض و انبساط و هم کثرت و وحدت همواره «یک» و یگانگی اصل است . یکِ فراوان و فراوان یگانه . یکِ تکثیر شده و کثرتِ واحد .