قیامت عرصهی رویارویی خالق و مخلوق
تاریخ، چیزی جز تاریخ تنھایی انسان در جھان نیست و گریزش از تنھایی. قیامت عرصهی بنبست تاریخ و بنبست این گریز است و لذا عرصهی اشد تجمعات و تحزبھا است و تراکم جمعیت در حین اشد اضداد و نفرتھا و عداوتھا تا سرحد انفجار.
انواع تنهایی
فقط در همنشینی با این تنهای مطلق است که تنهایی انسان برطرف میشود و انسان از غربت جهان میرهد.
همه تنهایند ولی
همه تنهایند ولی فقط اندکی بر تنهائی خود آگاهند
لحظه ای با خود ماندن
آیا آدمی چه مقدار از ساعات و عمرش را در خود و با خودش زندگی می کند ؟
این سؤال به مثابه حرف اوّل و آخر خودشناسی و حکمت عملی و عرفان است .