سیرو سلوک عرفانی “احوال – مراحل – مقامات”

عنوان کتاب : سیر و سلوک عرفانی

احوال – مراحل – مقامات

Theosophical Movement

 مؤلف : استاد علی اکبر خانجانی

تعداد صفحه:221

برای دانلود رایگان کتاب سیروسلوک عرفانی اثر استاد علی اکبر خانجانی کلیک کنید.

دانلود رایگان کتاب صوتی سیروسلوک عرفانی، به زبان ساده اثر استاد علی اکبر خانجانی
100-  کتاب صوتی (1) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (2) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (3) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (4) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (5) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (6) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (7) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (8) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (9) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (10) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (11) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (12) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (13) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (14) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (15) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (16) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (17) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (18) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (19) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (20) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (21) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)
100-  کتاب صوتی (22) سیر و سلوک عرفانی (احوال، مراحل، مقامات) – ۱۳۸۸ (Theosophical Movement)

مراحل و مقامات سیر و سلوک عرفانی

صحبت درباره مراحل و مقامات سیر و سلوک عرفانی  است .

 البته قبلاً به طور تخصصی درباره موضوعات ، حالات ، مسائل و حوادث مثبت و منفی ، حقها  و ابطالهای سلوک عرفانی مطالب زیادی گفته و نوشته شده است .

هدف از این رساله جمع بندی کل مباحث به صورت یک دستگاه عرفانی از اوّل تا به آخر است. یعنی تبیین سیر و سلوک عرفانی به عنوان یک ایدئولوژی .

سؤال اینست که :

آیا نیازی به تبیین عرفان به صورت یک دستگاه فکری یا فلسفی یا عرفان نظری هست یا نیست ؟

در ادبیات عرفانی ما برخی از عرفا سعی کرده اند که مراحل و مقامات سیر و سلوک عرفانی را طبقه بندی کرده شرح دهند و تقسیم بندی کنند . از جمله عطار در منطق الطیر ، مولوی در مثنوی ، خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین و صد میدان ابن عربی و… که متأسفانه همۀ اینها بسیار تخصصی بوده به زبان شعر و استعاره است و مستلزم شرح و تفسیر بسیار .

سیروسلوک عرفانی به زبان ساده برای جوانان:

 امروزه اگر جوانی بخواهد بداند سیر و سلوک عرفانی چیست و زندگی عارفانه چه نوع زندگی می باشد و چه معضلاتی دارد متأسفانه هیچ کتاب و منبع مفیدی در دسترس نیست آن هم در کشوری که مهد عرفان و تشیّع است و بخش عظیمی از ادبیاتش عارفانه است .

هدف ما اینست که چنین کاری انجام شود تا جوابگوی نیاز نسل جوان باشد ، البته به زبان ساده امروزی نه الفاظ تخصصی و پیچیده .

قبل از هر چیزی این سؤال باید پاسخ داده شود که

عرفان چیست و زندگی عرفانی و سلوک عرفانی چه معضله ای می باشد ؟

عرفان به زبان ساده یعنی معرفت نفس ، خود شناسی ، شناخت اسرار وجود ، شناخت وجود خویشتن در کل این عالم هستی .

 زندگی عرفانی یعنی زندگی که در آن انسان به جستجوی حقیقت ذاتی و حقیقت جاودانه و الهی خودش در این جهان است .

زندگی انسانی

بنابراین سیر و سلوک عرفانی برای هر انسانی جزو واجبات است یعنی کسی که زندگی عارفانه و سیر و سلوک عرفانی ندارد در حقیقت زندگی انسانی ندارد بلکه یک زندگی نیمه غریزی و جانوری دارد که در آن یک سری احساسات انسانی حضور دارد بدون آنکه این احساسات انسانی نقش تعیین کننده ای در سرنوشتش داشته باشد .

بنابراین سیر و سلوک عرفانی یعنی راه و رهروی . همانطور که  زندگی راهی است که از تولد تا مرگ به عنوان راه زمینی اش مسلماً مراتب و مراحلی دارد ، مثل هر سفری که در آغاز نقشه آن فراهم می شود تا از وجود شهرها ، آبادیها و نا امنیهای سر راه اطلاع حاصل شود همچنین توشه سفر ، وسیله حرکت ، آب ، غذا و… مهیا می گردد .

مراحل سیر و سلوک عرفانی دانستن این نقشه کلی از لحاظ نظری است که جزو ملزومات این راه است تا انسان بداند از کجا شروع کرده و از چه مسیرهایی می خواهد عبور کند . کسی  که اصولاً احساس و درد شناخت خود را به عنوان یک انسان دارد ، انگیزه ای برای سیر و سلوک عرفانی دارد .

 زندگی عرفانی ، زندگی کسی است که با زنده بودن و آدم بودنش مسأله دارد . بنابراین مسئله دارترین انسانهای روی زمین عارفان هستند منتهی مسئله شان با تمامیت انسان بودن خودشان است و با کل حیات و هستی و زندگی که دارند مسئله دارند . ولی مسائل اکثر انسانها ، مسائل اقتصادی و سیاسی و غریزی و جانوری است .

من از کجا آمده ام ؟

زندگی عرفانی هستی شناسی انسانی است .

 من چیستم ؟

 برای چه خلق شده ام ؟

چرا زندگی می کنم ؟

 و… موضوع چیست ؟ 

طبعاً مسئله خود و من که چی هستم ، چرا خلق شده ام و به کجا می روم یک مسئله ذاتی برای هر انسانی می باشد .

 هر بچه ای که به سن شعور و ادراک می رسد اولین سؤالی که می پرسد اینست که من از کجا آمده ام ؟

 متأسفانه اکثر پدر و مادرها این سؤال را جدّی نگرفته و حتی می خواهند از زیر بار این سؤال شانه خالی کنند . مدتی بچه با این سؤال گلاویز است و پس از مدتی چون پاسخی نمی شنود آنرا به دست فراموشی می سپارد . اگر چنین است بنابر این زندگی عرفانی یک زندگی غریزی و ذاتی است . در واقع عرفان غریزه روحانی انسان است .

من کیستم ؟ از کجا آمده ام ؟ و به کجا می روم ؟ چه کسی مرا خلق کرده ؟ کارم چیست ؟ مسائلی است که هر انسانی با خود دارد . برخی زود فراموش می کنند و برخی مدّتی آنرا با خود دارند و در بیکاری هایشان با خود این مسائل را نجوا می کنند و سعی می کنند در حدّ ادراک خود به زندگی شان هدف دهند .

هدفی فوق زندگی

در حقیقت زندگی عرفانی یک زندگی هدفمند است منتهی هدفی فوق زندگی است .

هدفی که تمامیت زندگی را می تواند به حقیقتی ترجمه کند تا صاحبش این زندگی را قابل ارزش بیابد و بر مبنای این حقیقت زندگی کند .

نیاز به زندگی عارفانه داشتن ، پاسخ به این سؤال است که :

آیا زندگی ارزش زیستن دارد یا نه ؟

فقط انسان است که می تواند این سؤال را بکند و اگر نکند واقعاً از انسانیّت کم دارد . چرا ؟ برای اینکه انسان جانوری درمانده ، مریض ، مستضعف و مفلوک است در ازای برآورده کردن همان نیازهای غریزی خودش باید کلی زجر بکشد و این خودش علّتی است که انسان این سؤال را بپرسد .

انسانها بسته به فرهنگی که در آن رشد کرده اند ، از آغاز دوران جوانی سعی می کنند برای پاسخ این سؤال تفکّر کرده ، تحقیق و مطالعه کنند تا معنایی ورای این زندگی بیابند . زندگی به شرطی ارزش زیستن دارد که حقیقت برتری در آن نهفته باشد زیرا این زندگی با قبر ختم می شود .

افکار عرفانی سالم ترین افکار انسانی است .

کسی که این سؤال آزارش نمی دهد درواقع مسئله دار است . گویی که روح انسانی از او پرکشیده است .

به قول مولوی در مثنوی اش که از کجا آمده ام و آمدنم بهر چه بود ؟ و یا به قول صادق هدایت در بوف کور «می میرم قبل از آنکه خودم را شناخته باشم » . اینها بیان خیلی ساده و ملموس کل عرفان و انگیزه عرفانی در انسان است .

در سیر تلاشهای غریزی و خود به خودی که انسان برای پاسخ به این سؤال دارد مسلماً به انسانهایی می رسد که آنها به طور تخصصی برای این سؤالات زندگی می کنند . یعنی عرفا : کسانی که فقط برای پیدا کردن معنی انسان در جهان زندگی می کنند .

وقتی یک سالک به چنین انسانی می رسد که دارای حقایق و ارزشهای فوق زندگی است آنهم در بطن این زندگی جانوری ، در واقع به پیر یا مراد یا مرشد عرفانی و یا به امام خود رسیده است .

وادی شوق و انس و جذبه روحانی

این مرحله سرآغاز کاملاً جدی سیر و سلوک عرفانی است که گام به گام با مفهوم پیر یا امام گره خورده است و نمی شود که کسی بگوید زندگی عرفانی دارد ولی دارای پیر یا امام نمی باشد . یا باید در عالم بیرون داشته باشد یا در عالم نهان و غیب .

یعنی یا یک پیر و امام دنیایی دارد که در کالبد بشری زندگی می کند یا سیر و سلوک او خضروی است یعنی امام باطنی دارد .

بنابراین باید گفت سیر و سلوک عرفانی با یافتن کسی به نام پیر یا مراد به طور رسمی شروع می شود . مثل بچّه ای که پس از تفریح در مهد کودک در مدرسه ثبت نام می کند و به طور رسمی محصّل می شود .

معلم درس دنیوی می دهد و پیر درس معنویت و آخرت می دهد . معلم او را با علوم و فنون دنیوی آشنا می کند و پیر یا آموزگار معنوی محصل را با خودش و روحش و معنویت و حقیقت زندگی آشنا می سازد .

وقتی کسی پیر یافت رسماً طالب معنویت و خودشناسی می شود . یعنی مرحله طلب را آغاز کرده است . وادی طلب را وادی شوق و انس و جذبه روحانی هم نامگذاری کرده اند ولی به نظر ما این وادی را باید وادی پیر یابی نام نهاد . 

در نخستین آشنایی مرید با مراد خودش شور و مستی و جذبۀ روحانی رخ می دهد و برای بسیاری این وادی ( یعنی وادی اول ) ماندگارترین خاطرات دوران سیر و سلوک عرفانی است . مانند دوران نامزدی و ماه عسل . سالک در این مرحله تازه می خواهد با پیر خودش آشنا شود و مهمترین مسئله او پیر شناسی و امام شناسی است که آیا این یک پیر واقعی است یا کذاب و دروغگو است ؟

درواقع مهمترین مسئله وادی اوّل اینست که چه طور می شود پیر را شناخت ؟ البته هیچ فرمول خاصی برای جواب به این مسئله وجود ندارد . تنها چیزی که برای سالک قابل اعتماد است همان حس و حال خودش است .  

دلیل حقانیت پیر

آن شور و مستی روحانی و جذبۀ قلبی که مرید در رابطه با پیر می یابد بهترین دلیل حقانیت پیر است . در واقع حجتی قلبی و باطنی است که به مرید می گوید این معلم واقعی تو در این راه است یا خیر .

در حقیقت داشتن پیر یعنی داشتن یک آموزگار روح . همانطور که در این دوران تقریباً برای هر کاری نیاز به یک معلم و راهنما وجود دارد . برای تغذیه و غذا خوردن ، برای درس و کتاب خواندن ، برای سلامتی جسم به چندین نوع پزشک رجوع می کنیم ، برای سلامت روان به مشاور روانی و نیز مشاور اقتصادی ، سیاسی ، زناشوئی ، تربیتی و الی آخر .

اینها همه در جهت بهتر شدن همین زندگی مادی و حیوانی و غریزی است برای آنکه این زندگی پررونق شود و در حقیقت تحصیلات معیشتی افزایش یابد . چه طور انسان برای تن و حیوانیت خود این همه تحصیل و تلاش می کند ولی برای روح ، معنویت و حیات اخروی و جاودانه نیاز به معلم و راهنما ندارد ؟ ….

5/5 - (2 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *