اگر همین حسین و کربلا و عاشورا را تبیین عرفانی به زبان امّی و فطری مردم نمائیم،برای نجات و رستگاری کافیست.
و اگر سالی ده روز به جای گریستن بر حسین و یارانش، بر شقاوت و ضلالت و حقارت حیات آخرالزمانی خود از روی معرفت بگرییم ،برای نجات کافیست!
اگر به جای کشتن و تکه پاره کردن هر ساله امام و یارانش ،به تیغ معرفت و نور فطرت،نفس خود را کالبد شکافی و تکه پاره کنیم،برای الحاق به سفینه نجات حسین،کافیست!
اگر سالی ده روز بر منابر و تکیه ها،آن زیبائی های زینبی را برای خود و مردم تبیین و معرفی نمائیم
و کربلا را عرفات شیعه کنیم،دیگر مجبور نیستیم کربلا را قتلگاه شیعه و امامش ببینیم و از آن مستفیض شویم!
اگر کربلا را معراج امام و یارانش ببینیم،زان پس کربلا،قتلگاه اشقیاء می شود.
اگر عرفان حسینی را که عرفان فطرت مردم است را بر پا کنیم ،بنیاد عرفانهای دجالی برچیده می شود
منبع: کتاب بود و نبود(هستی شناسی امامیّه)صفحه 144اثر استاد علی اکبر خانجانی