کردار و گفتار نیک معلول پندار نیک است و امّا پندار نیک معلول چیست؟
آیا می توانیم پندارهای خود را کنترل کنیم و یا مولد پندار نیک در ذهن خدا باشیم؟
بخودی خود چنین امری محال است زیرا نخست انسان بایستی دوستدار نیکی باشد و برای دوست داشتن نیکی بایستی دلی نیک داشت. یعنی دلدار نیک منشا ذاتی آن سه نیکی معروف دیگر است.
یعنی بایستی یک دوست نیک داشت و دل را به او سپرد تادل هم دوستدار نیکی شود تامولد پندار نیک و سپس گفتار و کردار نیک شود. و این همان امر امامت است که در اسلام رخ نموده است و دین زرتشت را کامل ساخته است.
انسان بخودی خود موجودی شرور و بدخواه و حریص و بولهوس وحیوان صفت است و بلکه شرورترین حیوانات است الا اينکه دلبری نیک داشته باشد و دل در گرو او داشته باشد تا دلش را به نیکی هدایت کند زیرا دل آدمی یعنی احساسات انسان کانون تولید اندیشه و امیال واعمال و گفتار نیک یا بد است.
و اینست که در معرفت اسلامی گفته می شود که « بی امام کافر است » یعنی کسی که دلدار و دلبری نیک نداشته باشد نمی تواند نیکوکار و نیکوپندار و نیکوگفتار باشد الا اينکه نیکو دلداری داشته باشد تا بتواند قلباً دوستدار نیک باشد.
در واقع تنها اصل و رکنی که اسلام محمدی بر دین خدا افزود همانا امامت است که دل را نیک می کند ولذا اسلام دین امامت است. و لذا کسی که اين اصل را قبول ندارد هنوز بر دین محمد وارد نشده است و مسلمان نیست.
منبع : کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد اول ص اثر استاد علی اکبر خانجانی