«عذابی بنام تربیت کودك»
ھرگز در طول تاریخ بشرھمچون امروز بچه داری و تربیت فرزندان پدیده ای چنین معما وار و عذابی خانمانسوز نبوده است. به لحاظی این پدیده مولود معما و عذابی بنیادی تر است که ھمان رابطه زناشوئی می باشد . این عذاب آشکار حاصل آن عذاب پنهان است .
این مسئله موجب شده که بار داری برای والدین تبدیل به یک بدبختی بزرگ شود و حتی اصل زناشوئی و ازدواج را منتفی نماید . نگرانی مھلک حاصل ازبار دار شدن نیز مهم ترین بخش زناشوئی یعنی رابطه جنسی را نیز تبدیل به یک عذاب نموده است و این عذاب کل رابطه را بسوی ھلاکت می کشاند و لذا نسل بشر را بر روی زمین با خطری جدی مواجه ساخته است .
کودکان به راستی آئینه رابطه پنهان زن و شوھر ھستند. به ھمین دلیل حضور کودکان در روابط اجتماعی مایه بی آبروئی شده و لذا روابط اجتماعی نیز در خطر افتاده است. این چه معما و عذابی است و چه علتی دارد؟ کودکان بی قرار و مخرب و رنجور که ھمچون خاری در چشم و استخوانی در گلوی والدین حداقل عزت وآسایش را در خانه ھا نابود کرده اند که مهد کودک ھا و کلاس ھای مالیخولیائی را آباد نموده و خانوده ھا رابه تخریب می کشانند .
این کودکان آخرالزمان چه می گویند؟
قتل کودکان بدست مادران و نیز قتل والدین بدست کودکان تبدیل به یک پدیدۀ جهانی شده است .
این یعنی چه؟ بچه ھائی که در رحم مادران خود قطعه قطعه می شوند حامل چه پیامی ھستند ؟
فرزندان فراری از خانه و مادران فراری از بچه ھای خود بیانگرچه واقعه ای ھستند ؟
بخش مهمی از علت ازدواج نکردن نسل جدید نیز مربوط به ھمین نفرت است .
آیا براستی بشر به پایان تاریخ خود رسیده و دیگر میلی به ادامه بقای خود بر روی زمین ندارد؟
ھرگز بشریّت تا این حد مواجه با آق والدین نبوده است. در گذشته فرزندان موجب احیاء و استمرار زناشوئی بودند و اما امروزه نقشی کاملاً معکوس ایفا می کند . چرا؟
بچه ھای امروز پر ھزینه تر و متوقع تر و متکبر تر از بچه ھای دیروز ھستند ھمانطور که والدین امروز نیز عیاش تر و کافرترند .
بچه ھای امروز رنجور تر و دیوانه تر و جفا کارتر ند ھمانطور که والدینشان . و ھمواره بچه ھا یک نسل جلوترند در ھمه امور. می توان ھمه این بد بختی ھا وعذاب ھا و جنون و جنایت ھا را به گردن زمانه و حکومت ھا و سرنوشت ونهایتاً خدا انداخت و گریخت و خود را تبرئه نمود و ھمچنان به این تباھی ادامه داد . و نیز می توان بخود آمد و یکبار دگر عقل و فطرت را زنده ساخت و برای مدتی درب تلویزیون را بست و راه نجاتی درفراسوی زمانه یافت . در درون زمانه ھیچ نور امیدی نیست.
✓ برگرفته از کتاب دائرةالمعارف عرفانی _ جلد اول _ فصل دوم_ فلسفه تعلیم و تربیت- خودشناسی اخلاقی
مقاله شماره3
« اثر استاد علی اکبر خانجانی »
بنابر تاکید استاد،مطالب را مکتوب ، مطالعه کنید.