هر کسی در زندگی خود با امری و کار و باری روبروست که جز خود او از عهدهاش برنمیآید و قرار هم نیست که برآید. این همان کانون مسئولیت هر فردی در قبال حیات و هستی خویش است…
و گاه کاری وجود دارد که در کل جامعه جز خود فرد قرار به انجام آن ندارد. و این هویت اجتماعی و گاه جهانی بشر است. این همان مسئولیت ویژه انسان است، مثل مسئولیت های انبیاء و اولیاء و عرفا و علمای بزرگ و مخلصین در طول تاریخ. این نوع مسئولیت در سطوح پایین تر و در کمیت کمتری در همه ابنای بشری در هر عصر و اجتماعی حضور دارد که بسیار بندرت کسی بدان پاسخ میگوید:
مسئولیت راستگوئی، عدالت، حق جوئی، اخلاص، عشق و…گاه در یک خاندان یا شهر و جامعهای فقط یک نفر است که خداوند به او استعداد و امکان راستگویی داده است که حقیقت را بگوید. چنین فردی اگر چنین نکند هیچ کاری نکرده و نسبت به هستی خود غافل مانده و حق وجودش را ادا نکرده است و به انسانیت خود پاسخ نداده است.
اینست معنای مسئولیت انسانی! مسئولیت عرصه هویت بشر است و بی تائی او.
دائرةالمعارف عرفانی جلد پنجم ص۲۸۲
استاد علی اکبر خانجانی