عنوان کتاب :
غزلی ز دگر سو
برگزیده اشعار
ادگار آلن پو
Edgar Alan Poe
مؤلف : ادگار آلن پو
مترجم : استاد علی اکبر خانجانی
تاریخ ترجمه : ۱۳۷۷
تعداد صفحه: ۵۹
فهرست مطالب:
۱ – مقدمۀ مترجم
۲ – کلاغ سیاه
۳ – اِلدورادو (ورای زر خیز)
۴ – به …
5 – برای (annie) « آنّی »
۶ – خوابی اندر خواب دیگر
۷ – به …ف
۸ – به : …ف – س
۹ – به : رودخانه
۱۰ – دنباله روی
۱۱ – قصر افسون شده
۱۲ – وادی رؤیاها
۱۳ – به …
۱۴ – سکوت
۱۵ – نیایش
۱۶ – خواب – آلوده
۱۷ – تنها
۱۸ – دریاچه : تقدیم به …
۱۹ – آنابل لی
۲۰ – کِرم فاتح(ulalum)
21 – اولالوم
۲۲ – به مادرم
۲۳ – ستارۀ شب
۲۴ – به …
۲۵ – رؤیاها
۲۶ – زنگوله ها
۲۷ – به کسی در بهشت
۲۸ – خوشترین روز –خوشترین لحظات
۲۹ – غزل وصال
۳۰ – اسرافیل
۳۱ – لنور
۳۲ – غزل عروسی
۳۳ – یک رؤیا
۳۴ – وادی اضطراب
۳۵ – ارواح مرده گان
۳۶ –به هلن
****
بسم اللّه الأعرف
مقدمۀ مترجم :
وقتی آدمی گنده می شود گوئی مغزش گَنده می شود و بخارات این گندیدگی را هم ایده و آرمان و فلسفه و منطق و حساب می خواند . بتدریج پاکی و سادگی و روشنی دوران کودکی و نوجوانی مبدّل به کدورت شده و حیرت و مکاشفه و دیدن تبدیل به عادت و تقلید و تلقین می گردد و بخاری سیاه ، آئینۀ جان را می ادگارآلن پوشاند و تاریکی اندک اندک روح را از میدان به در می کند .
شهادت تبدیل به قضاوت می شود و آنگاه آدمی احساس می کند که چیز بس عزیزی به سرعت در حال از دست رفتن است . این احساس در سنین بلوغ به طرز مرموزی به صورت نوعی مقاومت و طغیان بروز می کند و آخرین تلاش برای نجات یک روحی که در حال رفتن است ، صورت می پذیرد . ولی بتدریج که دوران نوجوانی سپری می شود و فرد در بساط تلّه های سنّت و فرهنگ و منطق و نیازهای جاهلانۀ محیط ، احساس می کند که دست به تلاش عبث زده است و آنگاه بتدریج به این اصل ِ ناحق فرهنگی اعتقاد می یابد که :«خوب ! جوانی بود و جاهلیّت و جنون!» . و ادگارآلن پو از جمله انسانهای انگشت شماری بوده است که تا جانی در تن داشت روحش را حفظ نمود و تن را قربانی روح کرد و نه به عکس .
در آمریکا بودم به قصد مثلاً تحصیل . دوستی آمریکائی یافتم جوانمردی چهل ساله دکترای ادبیات انگلیسی و عاشق ادبیات جهان . با عملگی امرار معیشت می نمود و عاشق شاعرانی بود که شاعرانه زندگی می کردند و به قول فروغ فرخزاد شعرشان تشریفاتی نبود بلکه بیان واقعیّت زندگیشان بود و به قول قرآن کریم از آن دسته از شاعرانی نبودند که می گفتند آنچه را که هرگز به آن عمل نمی کردند ، یعنی شاعران شعاری!
روزی در منزل این دوست میهمان بودم که سخن از ماهیّت هنر به میان آمد تا رسیدیم به هنر در جامعۀ آمریکا . واین دوست گفت که : «آمریکا همه چیزهایش زرق و برقی و آدم گول زن و دمدمی است و به نظر من تنها چیز ماندگار و ارزشمندی که دارد «پو» است ». و من که تا آن روز حتّی نام «پو» را هم نشنیده بودم و اصلاً نمی دانستم که نام یک انسان است یا یک خوراکی ، گفتم : پو چیست ؟
خنده ای کرد و گفت بسیار متأسّفم که دانشجوی علوم انسانی هستی و این همه از شعر و هنر دم می زنی و در آمریکا درس می خوانی و «پو» را نمی شناسی . وبه ناگاه شروع کرد شعری را خواندن . در حال خواندن این شعر ، شوق و دردی عظیم در صدا و صورتش آشکار شد و براستی مرا به وجد و مستی ای مبتلا کرد که قبل از آن در خودم سراغ نداشتم .
حالتی بسیار شبیه ذکر و سماع دراویش مولویّه به من دست داد . و احساس کردم که روحم در آتش می رقصد : از درد و بصیرت به رقص آمده است . آری ، او در حال خواندن شعر «کلاغ سیاه » Raven بود .
و بدین ترتیب با ادگارآلن پو آشنا شدم و سالها بعد یعنی به سال 1363 به ناگاه یک بار دیگر روح ادگارآلن پو به سراغم آمد و مرا واداشت تا اشعارش را عمیقاً بخوانم و از این خواندن به خودی خود ترجمه ای حاصل شد که در این کتاب می یابید .
جالب و حیرت آور اینکه درست همان شبی که ترجمه اشعار ادگارآلن پو را آغاز کردم ، به وقت نیمه شب بود که به ناگاه تمام شهر تهران به لرزه در آمد. نخستین موشک عراق بر سر تهران فرود آمد . وبدین ترتیب صحنۀ بیرونی شعر ادگارآلن پو نیز فراهم آمد و من در شرایطی کاملاً واقعی قرار گرفتم و در مدّت کوتاهی اکثر اشعار ادگارآلن پو را گلچین نموده و خواندم و ترجمه کردم . در واقع شعر را خواندم و شعر در روحم تبدیل به فارسی شد و من از روی آن نوشتم و شعر ادگارآلن پو را بار دیگر سرودم .
از «ادگارآلن پو» جز دو سه قطعه شعر و داستان کوتاه که حدود ربع قرن قبل از انقلاب اسلامی ترجمه شد و جز انگشت شماری از آن بهره نبردند ، چیزی بیشتر در کشور ما معرّفی نشده است .
… اشعارش ، به خصوص چند شعر معروفش به نامهای «کلاغ سیاه» ، «اولالوم» ، «زنگوله ها »، « برای آنّی » و «به هلن» در جرگه آثار جاودان و کم نظیر تاریخ ادبیات جهان است و سیمائی اسطوره ای یافته است. و امّا در کشور ما می توان گفت که حتّی در میان ادیبان و شاعران هم چندان شناخته نیست و بلکه بیشتر پیروان و مقلّدان ِ اروپائی ادگارآلن پو ، مدّ نظر می باشند ، یعنی مقلّدان ادگارآلن پو که آثارش را رنگ و لعاب زده و به نام خود دکّان های روشنفکری و هنری بر پا نموده اند .
…مجموعه ای که پیش روی دارید ترجمۀ کلیّۀ اشعار ادگارآلن پو به استثنای چند تائی می باشد . در این مجموعه همه اشعار درجه اوّل و مشهورش ترجمه شده است . ادگارآلن پو عمر چندانی نکرد و لذا کلیّۀ اشعارش از هفتاد صفحه تجاوز نمی کند ولی در همین مختصر و مفید کاری جاودان پدید آورده است و به قول بسیاری از صاحبنظران ، فقط شعر «کلاغ سیاه » به تنهائی کافی بود که نام «ادگارآلن پو» را در صدر شاعران مدرن درجه اوّل جهان به ثبت برساند .
این دفتر حدود سال 64- 1363 به ترجمه آمد ولی به دلایل درونی و برونی ، انتشارش تا کنون به تعویق افتاد …..
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.