این کتاب پر دغدغه ترین اثری است که نگاشته ام . دغدغۀ این امر که مبادا از روی خود بینی و عُجب و خود ستائی باشد. ولی بهرحال با هزار ترس و لرز عرفانی به نگارش آمده است تا در عصر الحاد و انکار حقایق ماورای طبیعی ، بیانگر و سند موّثقی باشد بر این حقیقت که در هزارۀ سوّم و در عصر غوغای کفر و انکار نیز می توان دستی در عالم غیب داشت و حکمت ازلی را دریافت و هنوز مدرن بود و اهل علم .
و اینکه سندی بر حقّانیت مکاشفات عرفانی قدما و معجزات و کرامات انبیاء و اولیای خدا در قرون و اعصار پیشین باشد .
و اینکه در آخرالزمان نیز می توان اهل علوم لدّنی و اسرار غیبی بود . و اینکه عرفان اسلامی یک خرافۀ ادبی و یا شاهکار هنری نیست بلکه یک واقعیّت همه جایی است . و اینکه در عصر ختم نبوّت و غیبت امام ، اتّفاقاً رحمت و کرامت خداوند بر بندگانش به مراتب بیشتر است و انسان مدرن بخود وانهاده و مطرود حق نیست . گوشه ای از تجربیات ماورای طبیعی زندگی خود را عرضه نمودم تا نور امیدی باشد برای انسان مدفون شده در مادیّت تن و اندیشه های الحادی که لباس علم و مدرنیزم بر تن نموده است و نیز حجّتی باشد برای درک جدّی تر سائر آثارم که کلّ عمرم را بر آن نهاده ام و سی سال تمام شبانه روز در آن غرق گشته و استخوان ذوب نموده ام . و نیز نشانه ای باشد بر این ادّعا که جوینده یابنده است و هر که نیافت براستی و جداً جستجو نکرد …
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.