چاره عشق
ای رفیقان چاره جوئید بهر عشق
هردمی نزدیک گردد قهر عشق
یار مـا صبـرش به پایـان آمـده
وای از آن نعره هـاو جهر عشـق
از جهان جز سم ّ و زهرابی نماند
سرکشیـد از عشق ،جام زهر عشق
شهر کوران است و ظلم بی حدش
هیچ نوری نیست جز در شهر عشق
هـان ! زمان آمـد به پایان الوداع
مهلت آخـر بود در دهر عشـق
آب هستی شد سیاه و زنده کش
پس فنا آئید اندر نهر عشق
ای رفیقـان عشـق را عـاشق شویـد
عالـم هستـی بـود از بهر عشـق
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.