1- بنام خدائی که چون نامش بری با تو سخن گوید و چو یادش کنی همنشین با توست و چون دوستش بداری به دیدارت آید و چو عاشقش گردی بر جای تو نشیند و همو شوی. و چو انکارش کنی رزق و حیات جاویدت بخشد و کاری به کارت نداشته باشد.
2- حیف از آن عمری که با «من» زیستم. «خداوند هر کسی را که بخواهد هدایت کند بر او منّت می نهد» یعنی من او را از او می گیرد و من الهی خودش را در او می نهد تا با خدا زندگی کند یعنی عاشقانه و الهی! زیرا من فردی هر کسی همان عدمیت اوست به اسم مستعار ِ«من»!
3- اگر خدا از دل یاد شود دیدار شود، این بدان! و دل باید به اندازه کافی زنده باشد تا بتواند او را یاد کند. و دل در فراق یاران زنده شود اگر در عصمت و وفا بمانی. دل در جهاد تقوائی و عدالت زنده میشود. دل در دوستی با خدا و مؤمنان و نبرد با اشقیاء و کافران است که زنده میشود. دل در جستجوی معرفت زنده میشود. در خدمت به مستضعفین زنده میشود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.