عنوان کتاب :
تراژدی کافی نیست
ترجمه اثری از
کارل یاسپرس
فیلسوف معاصر آلمان
Tragedy Is Not Enough
Karl Jaspers
مترجم : استاد علی اکبر خانجانی
تاریخ ترجمه : ۱۳۷۹
تعداد صفحه: ۴۴
****
فهرست کتاب :
مقدمه مترجم
فصل اول
آگاهی تراژیک
-۱ مذهب
-۲ هنرهای زیبا
-۳ شعر
-۴ شناخت تراژیک: بصیرت حاصل از تراژدی
-۵ زمینه تاریخی
-۶ معرفت تراژیک درباره هستی – و ایمنی ضد تراژیک
-۷ شناخت تراژیک در حماسه و داستان نویسی
-۸ تراژدی از بطن تفسیر فلسفی جهان واز بطن مذاهب تعالی می یابد
فصل دوم
خصائل بنیادین تراژدی
-۱ راههای تفسیر شناخت تراژیک
-۲ تراژدی به مثابه دورنمایه شعر
-۳ فضای تراژیک
-۴ جنگ و فروپاشی
-۵ فردیت و جهانیت
-۶ تصادم راههای زندگی
-۷ انسانها برعلیه خدایان
-۸ نبرد خدایان برعلیه یکدیگر
-۹ پیروزی و شکست
-۱۰ خطا (گناه)
-۱۱ عظمت انسان در شکست
فصل سوم
مسئله حقیقت
ادیپ
هاملت
فصل چهارم
“ذهنیت تراژدی”
-۱ تصور زایمان
-۲ تراژدی و زایش
-۳ زایش در بطن تراژدی
-۴ زایش از بطن تراژدی
-۵ تراژدی یونانی
-۶ تراژدی مسیحی
-۷ تراژدی فلسفی
-۸ از کار افتاده گی تراژدی در اصالت زیبایی شناسی
فصل پنجم
“تفاسیر بنیادی درباره تراژدی
-۱ تفسیر اسطوره ای
-۲ تفاسیرفلسفی
-۳ محدودیت های تفسیر
-۴ مسخ معرفت تراژیکی به جهان بینی تراژیکی
فصل ششم
بی کفایتی معرفت تراژیکی
-۱ ریشه حقیقت درفلسفه
-۲ راه و حرکت
تراژدی،خودعین نبرد است:
نبرد انسان با خودش و با کل حیات و جهان هستی و با دیگر موجودات عالم مخصوصاً انسانها. نبردی که به مرگ و نیستی می انجامد و تراژدی را کامل و ختم می کند و مفهوم می سازد.
اگر تراژدی در کمال و پایانش، فهم شود، مرگ و نیستی است که فهم شده است و این فهم موجب صلح است و ختم کنندۀ تراژدی.
پس پایان تراژدی همان فهم پایانی تراژدی است قبل از اینکه تراژدی پایان پذیرد زیرا تراژدی را بخودی خود پایانی نیست.
فلسفۀ یاسپرس را به لحاظی فلسفه تراژیک نامیده اند:
فلسفۀ اصالت شکست!
این فلسفه هر چند که در اندیشه غربی از معروفیت و مقبولیت چندانی برخوردار نیست ولی در اندیشه شرقی از ریشۀ قدرتمندی برخوردارست و بارها در طول تاریخ تحت عنوان مذاهب و مکاتب عرفانی ظهور کرده و در عرصه ادبیات هنوز هم می درخشد و به عنوان آخرین پناهگاه انسانهای اهل معرفت، مطرح می باشد.
یاسپرس معتقد است که انسان با درک بنیادین تراژدیِ هستی خود و سپس با پذیرش این تراژدی که نتیجۀ طبیعی چنین درکی می باشد، می توانداز تراژدی فراتر رود و بدین گونه از اسارت هستی رها شده و”هستی دار” گردد. یاسپرس فقط انگشت شمارانی را در طول تاریخ در چنین مقامی می یابد که می توان از بودا و پیامبران بزرگ و سقراط و فلوطین و نیچه و امثالهم نام برد. بدین ترتیب فلسفه یاسپرس در مرز عرفان قرار دارد که با پذیرش “فنا”، بر بقا فائق آمده و تراژدی را ختم می کند و به سوی صلح و رضایت کامل و فرا رونده می رود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.