شانس:
خوشبختی؟ بختِ خوش؟ خوش شانسی؟ آیا براستی كل زندگیچیزی جز یك “بخت” یك “شانس” یك “اتفاق” و حادثهای فراسویهر علّتی نیست؟
بدنیا آمدن و مردن كه آغاز و پایان آن است آیا هر دواتفاقی و فوق ارادی نیست؟ و نیز همه حوادثی كه محتوای آن را میسازند؟و امّا آیا این واقعۀ بیحساب و بیكتاب و خارج از خواست و برنامۀ قبلی راتماماً به حساب و كتاب و اراده خود وارد نمیكنی؟
آیا مسئولیت كل آنچه راكه نه از تو است و نه برای تو و نه طبق ارادۀ تو، چگونه میتوانی پذیراشوی؟ و آیا به میزانی كه مسئولیت آن را برعهده میگیری و آن را از اراده خودت میسازی و خودت میسازی بتدریج دچار احساس و اندیشۀ بدبختی نمیشوی؟ بد شانسی، بدبیاری؟
آیا به میزانی كه آنچه را كه مالتو نیست از مال خودت تصوّر میكنی بد نمیشوی؟ بدشانس؟ و این نیزشانس و بخت و واقعۀ دیگری است كه “بد” میشود، اینطور نیست؟ چراسعی میكنی كه خوب را تبدیل به بد كنی: بخت بد؟ آیا مال دزدی هموارهبدشگون و بدخور نیست؟ دلهرهآور؟ زیرا هر آن ممكن است صاحبش پیداشود، اینطور نیست؟
و آیا هر چه كه به مرگ نزدیك میشوی و یا احساسنابودی میكنی دچار احساس بد و بدبختی نمیشوی؟ آیا به این دلیلنیست كه احساس میكنی كه صاحب اصلی تو عنقریب ممكن استپیدایش شود؟ عدم؟ خدا؟ آیا هر چه كه بد و بدبختی نامیده میشودحاصل دعوای بین دزد و صاحب مال نیست؟ دعوای ادعا؟ ادعای “من”كه این منم؟ آیا جز “من” بدبختی هست؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.