– برای اندیشیدن درباره اندیشه بایستی همه معانی و باورهای خودی و غیرخودی گذشته را از ذهن خود پاک نمود و با آئینه ای منزه از هر صورت و زنگاری روبرو شد یعنی با عدم ذهن روبرو شد .
این عدم ذهن و اندیشه حریمی از مغز است که کارگاه اندیشیدن است . عرش خداست وادی فناست قلمرو خموشی ذهن است و سکون محض . این هسته مرکزی ذهن است یا مغز مغز است یا روح اندیشه .
9- اندیشیدن همواره اندیشیدن درباره چیزی غیر اندیشه است. و امّا اندیشه دربارۀ خود اندیشه در مرحله نخست اندیشیدن درباره مفاهیمی است که بخود اندیشه تعلق دارد مثل حافظه، معنا، بی معنائی، تضاد، شناخت، خاطره، فراموشی، الهام، ایده و غیره .
10- مفاهیم مذکور حالات و اعمال و صفات و خواص ذهن هستند و نه خود ذهنیت و اندیشه .
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.