اگر این سئوال که «فهمیدن چیست» در هر کس جداً پدید آید وی را به سمت پوچی رهنمون می سازد همانطور که در تاریخ جدید یک نابغه منحصر به فرد ریاضی فیزیک همچون انیشتن را در دوران پیری به خود مبتلا نمود .
به این ترتیب مبحث هستی شناسی که موضوع نهایی همه تفکّرات فلسفی بوده است و در کمال اندیشه فلسفی رخ می نماید همواره با بحث شناخت شناسی توأم گردیده است و نمی توانسته غیر از این شود زیرا چنین سئوالی آنگاه رخ می نماید که یک اهل معرفت در ذات معرفت خودش پوچی کل جریان معرفتش را بوئیده باشد و به همین دلیل هستی شناسی و شناخت شناسی در آنجائی که به سامانی رسیده است بنیان معرفتی نیهیلیزم را بنا نهاده است هرچند که کسانی همچون کانت و هگل تا به آخر نیز بازیچه این پوچی شده و سعی کردند که پوچی را نیز قداست بخشند ولی کسانی چون سقراط و غزالی و نیچه و امثالهم بر این فریب آگاه شده و آن را زیر پاهای خود له کردند و این شهامت را یافتند که بگویند « من هیچ نمی دانم همین و بس » .
«تقدیم به فردریک نیچه ، بخاطر رنجی که برای فهمیدن کشید.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.