این کتابی که پیش روی دارید تفاوت خاصی نسبت به سائر آثار یاسپرس دارد نه فقط به این دلیل که یاسپرس در این کتاب انگشت بر روی قلب فلسفه خود گذاشته است بلکه این کتاب را در تراژیک ترین دوران تاریخ آلمان و تاریخ معاصر جهان یعنی دوران جنگ جهانی دوم نوشته است آن هم نه در کنار گود واقعه بلکه درست در وسطش و در خاک آلمان و زیر بمباران خارجی و تهاجم و فاشیسم داخلی و در شرایطی که مرتباً مأموران گشتاپو به منزلش هجوم می آوردند و او را برای تجسس به مراکز تفتیش عقاید می بردند و لحظه ای آرامش و امنیت نداشت.
بدین لحاظ این اثر یاسپرس، واقعی ترین و تراژیک ترین اثر اوست. یعنی بیش از هر اثر دیگرش به قلب فلسفه اش نزدیک است هم به لحاظ موضوع هم محتوا و هم موقعیت. و از طرفی آرامش حاکم بر یاسپرس در جریان نوشتن این کتاب، که در متن کتاب کاملاً محسوس است نشان دهنده این امر است که یاسپرس به لحاظ باطنی تا حدودی موفق بوده که تراژدی را درک نموده و پذیرا شود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.