آیا در تاریخ جدید ایران و اسلام و بلکه جهان کسی را چون دکتر شریعتی می شناسیم که نعرۀ خود ـ شناسی سر داده باشد و جز از باب خود ـ شناسی سخن گفته باشد ؟
آیا کسی را چون دکتر شریعتی می شناسیم که علناً مذهب خود ـ شناسی را بنا نهاده باشد ؟
آیا کسی چون دکتر شریعتی در این قرن درد و داغ خود ـ شناسی داشته است ؟
آیا کسی چون او به این شدّت انگشت بر روی اهمیّت سرنوشت ساز خود ـ شناسی گذاشته است ؟
او از هر دری که سخن گفته است مخاطب را به خود شناسی می کشاند و با خودش روبرو می سازد . اگر مذهب و مسلک و مرام و ایدئولوژی دکتر شریعتی چیزی جز خود ـ شناسی نبوده است پس وی را بایستی بیدارترین حکیم و فیلسوف و روان شناس و دین دارو مسلمان و شیعه دانست که قلب معرفت و دین را نشانه رفته است و همه را متوجّۀ قلب خودشان می کند و همه را قلبی می کند یعنی انقلابی ! و درست به همین دلیل بایستی وی را از انقلابی ترین و منقلب کننده ترین انسان معاصر ایران واسلام و جهان نامید .
واین واقعیّت که هیچکس اثری از شریعتی نخوانده است که منقلب نشده باشد و اثرش تا به آخر عمر در وی باقی نمانده باشد .
فهرست مطالب:
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.