انسان کامل (۲ جلد)

انسان کامل انسان خدایگونه دارای صفات و خصائل و قدرتهای خدائی نیست بلکه انسانی است که خداوند از وجودش معرفی می شود به شیوه و روش و منطقی که مطلقاً قابل بیان علیّتی و قیاسی نیست و توضیح علمی ندارد. آفتاب آمد دلیل آفتاب!

انسان کامل ، انسان کامل است نه خدای کامل . پس باید انسان را فهمید و اصول و ارکان وجودی اش را درک کرد و آنگاه کمالش را هم بر همین مبنا، تعریف نمود.

 انسان کامل کسی است که می تواند عشق خداوند را به مردم عرضه کند زیرا خداوند همان عشق است و همه قدرت او از عشق است که اوج این قدرت همان خلاقیّت اوست از عدم. ص6

و امّا « انسان کامل » که عنوان اصلی این کتاب است نه فقط به معنای انسانی تمام شده و به حق ملحق شده و به خدا پیوسته است بلکه شامل هر انسانی عاشق کمال و رهرو تکامل روحانی است که روی به کمال دارد و در غیر اینصورت انسان کامل خود خداوند است و وجود مبارک امام زمان در عرصه ظهور جهانی اش که خلیفه مطلق او در جهان هستی است که از این منظر مطلق نگری حتی انبیای اولوالعزم را هم که حاملان عرش خداوند هستند نمی توان در جرگه انسانهای کامل قرار داد .

از منظر این کتاب «کامل» کسی است که نظر به افق کمال دوخته و به کمتر از خداوند بسنده نمی کند . پس از این دیدگاه ، کمال نه یک جایگاه و مقام تثبیت شده و تعریف شده بلکه یک کیفیت و جوهره و جوشش روحانی است یک عشق لامتناهی به فراسوی همه نسبیّت ها . این تعریفی نسبی از انسان کامل و کمال است :

انسان از میان برخاسته به عشق حقیقت انسانی خویش که همان خداوند است که :

تو خود حجاب خودی از میان برخیز ! ص 10