عنوان کتاب :
مجموعه مقالات عرفانی
Theosophical ARTICLES
مؤلف : استاد علی اکبر خانجانی
تاریخ تألیف : ۱۳۸۷
تعداد صفحه : ۱۶۰
فهرست برخی از مقالات :
انسان کامل یا انسان یگانه
در وادی فنا
شهید جمال
نان قلم
آیا قرآن کافیست
نظری انسانی بر انقلاب اسلامی
وفای رابطه
ذهن و مادّه
نظری بر تاریخ فکر بشری
مسئولیت بودن
وجود و ماهیت
ذهن چیست
حکمت صدیقین
افسانه روشنفکری ایرانی
من و او
عرفان شیطانی و عرفان رضوانی
تأویل خواب
غربت تن
فلسفه حلولیه
خودفروشی یا از خودگذشتگی
دیالکتیک قداست و خرقه
سرالأسرار شناخت شناسی مدرن
انتخاب هستی و انتخاب نیستی
دشمنان عرفان کیستند
خداشناسی جمالی
راز فلسفه مشاء و اشراق
خدا و بت
جهاد فی الله
هستی شناسی قرآنی
عالم اصغر
عرفان و مردم
من و تن
مسئولیت مدرن عرفانی
هنر به مثابه دجال عرفانی
داستان دل
7-آدمی با بدنیا آمدنش ” خود ” می شود یعنی موجود می گردد و این موجودیّت تا سن عقل و بلوغ به کمال می رسد که یک جوان عاقل بالغ یک موجود کامل است یعنی یک ” خود ” است چون خدا . ولی خود را نمی شناسد فقط و فقط احساس می کند . وجود یک حس کور و ظلمانی است یک احساس محض .
8-تا اینکه عاشق می شود یعنی از خود بدر می شود و بی خود میشود یعنی دگر می شود و به محاق عدم می افتد تا اینکه برای نجات از این آستانۀ عدم چاره می اندیشد و آن ازدواج است. و این سیر از خود تا به همسر (خلق) است: از خود تا دیگری!
9- چند صباحی در وجود همسرش احساس وجودی دگر می یابد : وجودِ عدمی : بودِ نبود !
10- ولی بناگاه همسرش او را از وجود خودش بدر می کند و می گوید برو به خانۀ خودت . و باز آدم بی خود و بی وجود می شود و از فرط نابودی به جستجوی یک خانۀ خیالی از وجود برمی آید و خودِ دگر و برتری کشف می کند و آن ایدۀ خدا می باشد . و این سیر از مردم بسوی خداست که سفر دوم است . ص 12
حیات و هستی آدمی هدیه ای بلاعوض از جانب خداست و آدمیان در قبال این هدیه به یکی از این دو راه و روش روی می آورند :
یا آنرا تماماً با نیک و بد و خیر و شرّش پذیرا میشوند و مسئولیّت تمامیّت این هدیه را تقبّل میکنند و یا فقط از منافعش بهره می برند و وجوه شرّ و ناخوش آنرا از سر خود باز میکنند و به گردن دیگران می نهند:
به گردن مردم ، طبیعت ، شرایط ، جبرها ، سرنوشت و نهایتاً خود خدا . و این دوّمی عین مکر و خیانت و بی وفائی است و مذهب کفر نامیده می شود . ص41
==============
حکمت از راه صدق حاصل می آید و صدق یعنی هماهنگی علم و عمل . و این هماهنگی جز از طریق معرفت نفس ممکن نیست .
زیرا اساس صدق همانا صدق با خویشتن است و صدق با خویشتن اساس معرفت نفس است و جز از این طریق ممکن نیست.
چون تا انسان خود را نشناسد چگونه می تواند با خود صادق باشد .
و تا چنین نباشد با علم و دین هم در نفاق می افتد. چون نمی تواند با حکم خدا مطابق باشد پس به تحریف دین می پردازد و لذا بدون معرفت نفس راه حکمت، پیمودنی نیست. ص50
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.