وجودِ انسان جز غرایزش هیچ نیست غرایزی که برخی به صورتِ کردار و برخی به صورتِ طبع و صفات درک میشود .
در اینجا منظور از غریزه هر آن چیزی است که در خلقت ذاتی انسان سرشته و به وی داده شده است نه از بیرون بلکه از اعماقِ ذاتش .
در اینجا غرایز بعنوانِ منابع جبرهایی که وجود را از درون و برون مصادره کرده اند عبارت است از همان جبر وجود و به وجودآمدن . که این جبر در مفهوم دقیقترش ذاتاً یک هدیه است : هدیۀ وجود .
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.