بنام خـدای زمین و زمـــان
یکی ساز زمّ همین و همان
بنام هموئی که جـان آفرید
به یکدم جهان را جهاند از عدم
عدم شد سراسر بساط قــلم
چو خود را برافکند از ذات خویش
نه کم آمد ونی دمی گشت بیش
یکی بود و آمد دو تا بهر دوست
بدین سان تمام گناهش نکوست
گناهی نباشد بجز این دوئی
بجز این دوئی هم نباشد توئی
همه سرّ عالم بگفتم عیان
بنام هموئی که کرده بیان
بیان هم نباشد بجز بین دو
یکی هم نیابی بجز عین دو
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.